کافه نادری: آنچه که میبایست راجعبه پرخاطرهترین کافهی شهر بدانید
در دل مکانهای قدیمی قصه و حکایت و رازهایی نهفته است که مربوط به تاریخ ِ دوران خودشان میباشند. یکی از این مکانها کافهها هستند، محلی که تعدادی میز و صندلی، بوی خوش قهوه و چای و صدای موسیقی لایت، فضای کافه را پر کرده است.
در دل مکانهای قدیمی قصه و حکایت و رازهایی نهفته است که مربوط به تاریخ ِ دوران خودشان میباشند.
یکی از این مکانها کافهها هستند، محلی که تعدادی میز و صندلی، بوی خوش قهوه و چای و صدای موسیقی لایت، فضای کافه را پر کرده است. گُله به گُله آدمها سر میزها نشستهاند و با هم حرف میزنند.
سنت کافه و کافهنشینی در میان مردم بخصوص قشر روشنفکر و ادبی جایگاه ویژهای برای خود پیدا کرد، بسیاری ازروشنفکران کافه ها را پاتوق خود قرار داده بودند و در آن به بحث و گفتگو در مورد مسائل مختلف ادبی و اجتماعی میپرداختند و در بسیاری از موارد کافهنشینی تبدیل به یک اتفاقِ جریان ساز شده است.
ذکر این مطلب خالی از لطف نیست که سنت کافه و کافهنشینی در ایران همواره با نام صادق هدایت همراه است، زمانی که هدایت به ایران برگشت در خانه پدری خود ساکن شد چون پدروی اعتضادالملک، اشرافی سرشناس بود بالطبع هدایت نمی توانست دوستان خود را به خانه دعوت کندو در آنجا به معاشرت بپردازد. به همین دلیل بود که وی به همان سبک فرانسوی دوستان خود را در کافه ها ملاقات میکرد.
وقتی در مورد کافههای قدیمی تهران صحبت به میان میآید امکان ندارد نام کافه نادری به ذهن خطور نکند.
ایده ی ساخت کافه نادری در سال ۱۳۰۶ توسط خاچیک مادیکیانس، یک مهاجر روسی مطرح شد. وی بنای کافه-هتل را در شرقِ پل حافظ، خیابان نادری (جمهوری فعلی) بنا نهاد و به همین دلیل است که نام این کافه،کافه نادری ثبت شده است.
کافهای که برای اولین بار درآن غذاهایی مانند بیفتک و بیف استروگانوف، نوشیدنیهایی مثل کافه گلاسه، قهوه ترک و قهوه فرانسه سرو شد، این کافه طی مدت کوتاهی تبدیل به پاتوق چهره های سرشناسی مانند صادق هدایت شد.
مصطفی فرزانه در کتاب آشنایی با صادق هدایت، فضای کافه نادری در دهه بیست را چنین توصیف می کند: « صادق هدایت سر ساعت شش و نیم در کافه نادری بود تابستانها، باغچۀ هتل- رستوران نادری از غروب شلوغ میشد. قسمت جلو، کافه بود و قسمت شرقی آن، رستوران. رومیزیهای سفید، زمین خاکی، درختهای چنار و پلکان آجری این بغچه، محیط را باصفا میکرد. شبها در آنجا ارکستر کوچکی موسیقی رقصهای فرنگی می زد »
بعد از گذشت این همه سال مالکان کافه نادری که نوادگانِ خاچیک هستند، تلاش کردند کافه را به همان سبک سابق و نوستالژیک خود نگه دارند و گارسونها همان گارسونهای ۵۰ یا ۶۰ سال پیش هستند، با این حال همیشه مشتری ها در رفت و امد هستند تا کمی با ماشین زمانِ کافه نادری در تاریخ سفر کنند و چهره هایی چون نیما یوشیج و صادق هدایت و فرهاد مهراد را که روزگاری در آن صندلیها مینشستند، در خیال خود ملاقات کنند.
مشتریان پروپاقرصِ کافه نادری، تهرانِ ۵۰ سال پیش را در آن میبینند، فضا و اتمسفر آن روزها را استشمام میکنند.
کافه نادری از دیرباز میعادگاهِ عاشقانه دلهای بیقرار عشاق بوده است از شهرزاد و فرهادِ قصه شهرزاد گرفته تا به عاشقانِ امروز که رسم شیدایی و عاشقی طی می کنند.
کافه نادری محلی برای وصل و فصل بوده و است، وصل برای آن دو که امروز بعد سالها جشنِ وصلشان را در کافه نادری جشن میگیرند و فصل برای آنکه بعدِ سالها سر ساعت و روزِ مشخصی روی صندل و میز مشخصی شعر یغما گلرویی را زمزمه میکنند.
توی کافه نادری کنج همون میز بلوط
دو تا صندلی لهستانی هنوز منتظرن
تا من و تو بشینیم گپ بزنیم مثل قدیم
شب بشه مشتریا تا آخرین نفر برن
ما همیشه اولین و آخرین بودیم عزیز
پذیرفتن این موضوع که امروزه صادق خانِ هدایت و فرهادجانِ مهراد در کافه نادری حضور ندارند واقعیت است. اما کافه های قدیمی بدونِ در نظر گرفتنِ روابط اجتماعی افرادی که درآن حضور داشتند، صرفا فقط یک مکان نوستالژیک هستند.
اما از هر چه که بگذریم، سخن روز خوشتر است. همه چیز را از گذشتههای دور گفتیم، اما چه چیزی باعث شده که کافه نادری هنوز هم همان کافه نادری سابق باشد؟
فضای نوستالژیک با دکوراسیون قدیمی
کافههای زیادی در سطح شهر تاسیس شدهاند، اما مگر میشود جایگزینی برای این کافهی سنتی با رنگوبوی شعر و ادب پیدا کرد.
منوی قدیمی و متفاوت با سایر کافهها
مشتریان پروپاقرص کافه نادری معتقدند منوی این کافه عطر و طعم خاطره میدهد، از سانشاین تا شیرقهوه.
حیاط باصفا و ویوی بینظیر
در سطح شهر کمتر کافهای را با حال وهوای کافه نادری پیدا خواهید کرد. در بحبوحهی دکورهای مدرن، سبک این کافه آرامش خاصی را در دل خود جای داده است.